top of page

الگوهای موفق مبارزات بدون خشونت؛ از لوتر کینگ و ماندلا تا مسیر پیش‌روی افغانستان

نویسنده احمد طارق نورزاده در اول می ۲۰۲۵
الگوهای موفق مبارزات بدون خشونت؛ از لوتر کینگ و ماندلا تا مسیر پیش‌روی افغانستان

• درآمد
در برهه های از تاریخ،‌ در جامعه های انسانی تشکل های که خود را نسبت به دیگر قوم ها یا نژادها برتر می دانستند بالای گروه های اجتماعی متفاوت حکومت کردند. در چنین حالتی به تبع تفکر برتری طلبی و حق به جانب دانستن خود، بالای قوم های دیگر که تفاوت رفتاری، فکری و فرهنگی یا تفاوت در سیاست گذاری و حکومتداری داشتند ظلم کردند؛ حقوق، مزایای سیاسی، اقتصادی و مدنی سایران را سلب کردند. شواهد بی شماری وجود دارد که در بیشتر موردها، برتری طلبی قومی به کشتار، حتا نسل کشی یک قوم و طایفه ی خاص منجر شده است. برای موفقیت یک مبارزه، ابتدا نیاز است تا غیر خشونت آمیز و با استفاده از ابزار سیاسی آغاز شود، و در میانه ی راه زمانی که به این نتیجه رسیدند که چنین روندی به بن بست می رسد،‌ دست به ایجاد تشکیلات نظامی زده شود، اما این تشکیلات باید در خدمت پای گاه سیاسی که قبلا ایجاد شده است، باشد.
مبارزات سیاسی سیاه پوستان در آمریکا به رهبری مارتین لوتر کینگ و در آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا از نظر شیوه و دست یابی به هدف مشترکات و تفاوت های دارد که نکات مشترک هر دو در این مقاله به بررسی گرفته شده است و ضمن مقایسه ی آن با شرایط فعلی افغانستان و این که چرا روی کرد نظامی شکست خورد و راه کار سیاسی هنوز ممکن است؟

• مقایسه مبارزات سیاسی «کینگ» و «ماندلا»
 دو رهبر، یک هدف: برابری و آزادی با روش های صلح¬آمیز
مارتین لوتر کینک، در سال ۱۹۲۹، در یک خانوده ی مذهبی چشم به جهان گشود. او در سال ۱۹۵۵ زمانی که ۲۶ سال داشت، مبارزات سیاسی غیر خشونت آمیز را علیه حکومت وقت آمریکا به عهده گرفت. در آن زمان سیاه پوستان از بیش ترین حقوق خویش محروم بودند.
شباهت های زیادی میان مبارزات سیاسی به رهبری نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی و مارتین لوتر کینگ در آمریکا وجود دارد. مهم ترین آن این بود که هیچ کدام قبل از آغاز این مبارزات،‌ به دنبال رهبری نبودند. آن ها مانند افراد عادی به مبارزات سیاسی روی آوردند، اما آهسته آهسته با توجه به درایت و کفایتی که از خود در انسجام و سامان دهی نشان دادند، به سمت رهبری پیش رفتند.
هر دو رهبر با سواد بودند و تحصیلات عالی داشتند. مارتین لوتر کینگ تا دوره ی دکتری آموخت و نلسون ماندلا نیز زمانی که محکوم به حبس ابد شده بود، در رشته ی حقوق در زندان درس خواند. همین سواد و دانش هر دو رهبر بود که توانستند مقاله ها و کتاب هایی فراوان پیرامون مبارزات سیاسی خود به نشر برسانند که این امر علاوه بر آگاهی دهی سراسری برای مردم گردید؛ سبب محبوب شدن هر دو رهبر در بین افراد تحصیل کرده و نقش آفرین در دیگر جامعه ها شد؛ نوشتن و نشر دیدگاه ها توسط رهبران در برخی تظاهرات سفیدپوستان و سیاه پوستان را با هم یکجا ساخت.
هر دو رهبر از مبارزات صلح آمیز یا ضدخشونت آمیز مهاتما گاندی الهام می گرفتند. نلسون ماندلا جمله ی زیبا داشت که می گفت: «حکومت ها از تظاهرکننده ها قوی تر هستند، هرگاه علیه حکومت از خشونت استفاده شود حکومت با چندبرابر، پاسخ خواهد داد و این برای مردم به یک تراژدی تبدیل خواهد شد».
هر دو رهبر حقوق سیاه پوستان بر این باور بودند که مبارزات سیاسی بدون خشونت تنها به دست گیری تظاهرکننده ها و تحصن کننده ها منجر خواهد شد در این حالت دولت نمی تواند همه ی مردم را زندانی کند از این رو مجبور می شود تا در پالیسی خود تغییر آورد هر گاه در هر برهه ای اگر مبارزات به خشونت کشیده می شد با الهام گرفتن از گاندی دستور برای توقف مبارزات داده می شد تا دوباره سر و سامان بگیرند.
سیاه پوستان در آمریکا بخش جداگانه در اتوبوس ها داشتند و هم دروازه های خاص برای ورود و خروج آن ها وجود داشت. سیاه پوستان حق رفتن به رستورانت های متعلق به سفید پوستان را نداشتند، مکتب های سیاه پوستان جدا بود،‌ در بیش تر مواقع حتا برای آن ها اجازه رفتن پای صندوق های رای داده نمی شد؛ در آفریقای جنوبی نیز وضعیت مشابه وجود داشت با تفاوت تقریبا نیم قرن قبل از مارتین لوتر کینگ.
در مبارزات سیاسی، رفتن به زندان نباید تبدیل به تابو شود، بل که چنین تعبیر شود که زندانی شدن نوعی آزادی است. وقتی تعدادی از دانشجویان سیاه پوست در آمریکا دستگیر شدند و دادگاه فیصله نمود که ۵۰ دالر جریمه بپردازند یا یک ماه زندان. همه زندانی¬شدن را ترجیح دادند.

• مبارزات افغانستانی ها با گروه طالبان
 مبارزات بدون خشونت؛ درس‌هایی از سیاه‌پوستان برای امروز افغانستان
از زمان اشغال افغانستان، توسط گروه طالبان در ۲۰۲۱، مبارزه های نظامی علیه طالبان به صورت پراگنده آغاز شد و تا کنون هم ادامه دارد، اما طالبان توانستند همه ی این مبارزات را به شدیدترین وضع ممکن پاسخ دهند، تعدادی زیاد کشته شدند و مبارزه در مقایسه به روزها و ماه های نخست،‌ رنگ خود را باخت و تقریبا کم تر خبری از جنگ و رویارویی به گوش می رسد.
یکی از عمده ترین دلایل شکست مبارزه ی نظامی علیه طالبان، همانا روی آوردن به گزینه ی نظامی به جای سیاسی بود،‌ چون همه ی مردم امکان دست یابی و استفاده از سلاح گرم را ندارند یا بیم کشته و زخمی شدن در میدان نبرد را دارند، این جریان با گذشت سه سال، تبدیل به یک مبارزه همه شمول نشد.
برای موفقیت یک مبارزه سیاسی، اصلی ترین شرط آن، سراسری بودن مبارزه است. مردم باید در تمام جغرافیای کشور و به صورت هم آهنگ دست به مبارزه سیاسی بزنند و تنها همین شیوه ی مبارزه می تواند دولت را در پاسخ دادن، ناکام کند، اما مبارزه سیاسی، رضایت سراسری می طلبد. برای انجام یک مبارزه می بایست مردم از اقوام و شهرهای مختلف برای یک هدفی خاص، دور هم جمع شوند چیزی که اکنون در افغانستان وجود ندارد. از این رو می توانیم به صورت کلی چند مرحله را برای آغاز یک مبارزه بیان می¬شود:

 مرحله نخست:‌ ایجاد پایگاه سیاسی: وضعیت فعلی افغانستان‌ بیش ترین نیاز را به ایجاد یک پای-گاه سیاسی دارد. پای گاهی که بتواند نام های گوناگون برای آن انتخاب کرد. تنها پایگاه سیاسی است که افراد با تخصص و توانایی های مختلف دور آن جمع شوند و در فردای پیروزی، از همین نیروها برای تشکیل حکومت استفاده شود. جریان های گوناگونی که تا کنون تشکیل گردیده است، نباید مد نظر گرفته شود.

 مرحله ی دوم: بعد از ایجاد پایگاه سیاسی،‌ انتخاب افراد است. در این برهه، کارها باید به صورت جمعی و تصمیم¬ها با شیوه ی اکثریت آرا گرفته شود. هیچ رهبری،‌ نشان یا پرچمی انتخاب نگردد. فقط افراد با توجه به تخصص و توانایی¬های که دارند،‌ در این پایگاه جذب شوند. نخستین اقدام پس از تعیین تشکیل،‌ تحقق آرمان های مبارزات است. آن چه برای همه ی شهروندان بسیار مهم است، تصویر فردای پیروزی است، آن ها باید بدانند که نتیجه ی مبارزات سیاسی و نظامی آن ها چه خواهد بود و در صورت پیروزی چه سرنوشتی انتظار آن ها را خواهد کشید. دستور العمل آخر کار، در ابتدا می بایست ترتیب گردد. این پایگاه نباید در اختیار یا در انحصار کسانی باشد که در شکل دهی شرایط فعلی افغانستان نقش داشتند. افغانستان نیاز به ورود نسل جدید با فکر جدید دارد.

 مرحله ی سوم: پایگاه سیاسی باید اقدام به نشر مقاله ها کند،‌ تصویر فردای پیروزی را بسیار مشخص و معین ارایه دهد. همه ی مردم باید به آن دسترسی پیدا کنند. هر دو رهبر سیاه پوستان در آمریکا و آفریقای جنوبی پیوسته کتاب ها، مقاله ها و نوشته های را نشر می کردند تا مردم به صورت کامل در جریان آن چه مبارزات سیاسی که راه افتاده، قرار گیرند و همین امر باعث گردیده بود تا هر روز بر میزان مردم برای عضویت در مبارزه سیاسی افزایش می یافت، حتا در بعضی از مبارزات،‌ سفیدپوستان نیز با سیاه پوستان یکجا می شدند.

 مرحله ی چهارم: با الهام از مبارزات سیاسی سیاه پوستان در آمریکا و آفریقای جنوبی، رهبر می بایست در تداوم راه مبارزات انتخاب شود. رهبر و رهبری نیاز است بر اساس لیاقت، شایستگی و درایت که از خود در طول مبارزات سیاسی نشان می دهد، از سوی سایر کسانی که در پهلو و دوشادوش اش قرار دارند، انتخاب شود، اما گزینش رهبر به شیوه ی انتصابی و میراثی به ناکامی می انجامد و روند بسیج عمومی برای مبارزات سیاسی را به بن بست میرساند.

 مرحله ی پنجم: بر مبارزات غیر خشونت آمیز تاکید شود. مبارزات خشونت آمیز خیلی زود به کشتن و از بین رفتن مبارزان می انجامد و این می تواند تبدیل به یک تراژیدی برای کسانی شود که برای احقاق حق خود مبارزه می کنند، همین جاست که بخش زیادی از مردم از ترس جان، به چنین مبارزه ی روی نمی آورند یا این که هنر استفاده از سلاح برای جنگ و مبارزه با حکومت را ندارند. مبارزه ی سیاسی به طور کل باید غیر خشونت آمیز و با روش های مختلف آغاز گردد. طالبان با همه ی جنایاتی که انجام می دهند باز هم نمی توانند قوی تر از نژادپرست ها و برتری طلبان قومی در آمریکا و آفریقای جنوبی باشند، در این حالت شانس دیدن فردای پیروزی بسیار بالا است.

 مرحله ی ششم: تظاهرات یکی از شیوه های مبارزات سیاسی غیر خشونت آمیز است. این تظاهرات برای بیان خواسته ها و صدور قطع نامه ها به صورت منظم در بیشتر نقاط کشور، می تواند حکومت را به تغییر پالیسی های خود وادارد. برای هر تظاهراتی،‌ ایجاب می کند تا ابتدا برنامه ریزی دقیق صورت گیرد. مردم از نقاط مختلف کشور اطلاع پیدا کنند و به صورت سراسری و بدون خشونت آمیز آغاز یابد.

 مرحله ی هفتم: یکی دیگر از روش های مبارزه ی سیاسی غیر خشونت آمیز، تحریم استفاده بعضی کالا و خدماتی است که سود آن به جیب حکومت می رود، تحریم استفاده از تکه از سوی گاندی در هند، باعث بحران اقتصادی به کمپانی هند شرقی گردید تا جایی که به ورشکستگی کمپنی های تولید تکه در بریتانیا انجامید؛ یا تحریم استفاده از بس توسط سیاه پوستان در آمریکا. در افغانستان زیر کنترول طالبان هم امکاناتی برای چنین تحریم های وجود دارد. اقلامی که مالیات آن عواید هنگفتی برای طالبان به بارمی آورد، یا تولیداتی که در کنترول طالبان است،‌ می تواند شامل این تحریم ها شود. بخش دیگر از ضربه زدن به حکومت، تخریب تاسیساتی است که از آن تنها از سوی حکومت استفاده می شود و در صورت تخریب،‌ باعث سکتگی ارایه ی خدمات عمومی برای مردم نشود. تاکید می گردد چنین مبارزاتی نیاز است تا سراسری و هم آهنگ باشد تا توانایی دولت برای پاسخ دهی را کم کند.

 مرحله ی هشتم:‌ شکستن تابوی رفتن به زندان، نباید از رفتن به زندان هراسید. طالبان نمی توانند همه ی مردم را زندانی کنند، در ابتدای کار، حکومت ها تلاش به رعب و وحشت میان مردم می کنند و تعدادی زیاد از آن ها را دستگیر و زندانی می سازند، اما تجربه نشان داده که زندانی کردن به هیچ عنوان نمی تواند راه حلی معقول و بنیادی برای حکومت ها باشد و تنها به صورت مقطعی برای ترساندن مردم از تداوم مبارزات سیاسی است. از این رو خیلی زود روش زندانی کردن تغییر یا توقف پیدا می کند. ماندلا و کینگ بارها و بارها زندانی سپس آزاد شدند. زندانی شدن آن ها بر داعیه ی تداوم و تشدید مبارزات سیاسی افزود.

 مرحله ی نهم: ‌اعتصاب یکی از عمده ترین و کاراترین شیوه ی مبارزه سیاسی شناخته می شود. اعتصاب گران از میان اقشاری که خدمات عمومی ارایه می کنند مانند شفاخانه ها و غیره انتخاب نگردد. اعتصاب می تواند خیلی زود حکومت ها را به زانو درآورد و حکومت به هیچ وجه نمی تواند همه اعتصاب کنندگان را شناسایی و اقدام به دست گیری آنها نماید. این اعتصاب در صورتی که به صورت سرتاسری باشد و به طور سیستماتیک ادامه یابد، چالش عمده ی پیش روی حکومت است. اعتصاب می تواند به دانش آموزان، دانش جویان، آموزگاران و استادان نیز عملی شود. اعتصاب سیاه پوستان در آمریکا یکی از عمده ترین عواملی بود که حکومت را وادار به پذیرش بعضی خواسته های اعتصاب کنندگان کرد.

 مرحله ی دهم: از تمام جریان های مبارزات سیاسی باید اخبار به صورت منظم نشر و پخش شود. همه ی مردم در داخل کشور باید از جریان مبارزات با خبر شوند و این امر سایر افرادی که هنوز به مبارزات سیاسی نپیوستند،‌ را تشویق می کند تا بپیوندند.

 مرحله ی یازدهم: در این برهه از زمان،‌ آهسته آهسته و به صورت کاملا سری،‌ بخش نظامی سر و سامان داده شود. تشکیلات نظامی به صورت کاملا سری؛ در حالی که هیچ اثری و نشانه ای از مسوولان ارشد آن به بیرون درز نکند. وقتی نلسون ماندلا مسوول تشکیلات نظامی در مبارزات سیاسی آفریقای جنوبی برگزیده شد،‌ تا ماه ها و سال ها حکومت به دنبال پیداکردن فرد مسوول بخش نظامی بود،‌ در حالی که نلسون ماندلا در داخل آفریقای جنوبی زندگی می کرد، اما هیچ مدرکی که بتواند ثابت کند که او مسوول نظامی است،‌ وجود نداشت. این پایگاه نظامی باید کاملا در اختیار پایگاه سیاسی باشد.

 مرحله ی دوازدهم:‌ در ماه های نخست،‌ اقدامات نظامی نباید برای کنترول بخشی از خاک کشور باشد، بلکه تنها برای تقویت روحیه ی مبارزه ی سیاسی باشد. جنگ های چریکی بهترین نمونه برای مبارزات نظامی علیه حکومت ها است. برای این مبارزات، باید به مردم و تاسیسات عامه خساره وارد نشود.

• برآیند
برای این که مبارزات سیاسی سیاه پوستان در آمریکا، به خشونت کشیده نشود، سیاه پوستان به رهبری کینگ، تمرین عدم پاسخ به خشونت می کردند تا هر زمانی که مورد خشونت قرار می گیرند، آرامش خود را حفظ کنند.
شرایط آن زمان مبارزات سیاه پوستان در آفریقای جنوبی و آمریکا شاید تا حدی با شرایط فعلی افغانستان مطابقت نداشته باشد، همچنان درک حکومت از قانون و ملزم بودن به رعایت آن در آمریکا نیز متفاوت از شرایط فعلی در افغانستان است، اما درس های زیادی را می توان از چنین مبارزات سیاسی آموخت.
عمل کرد گروه طالبان در شرایط فعلی افغانستان شامل ارجحیت یک قوم نسبت به سایر اقوام، نفی حقوق مدنی و مذهبی اقوام خاص و عدم به رسمیت شناختن زبان و فرهنگ و مذهب آن ها می تواند ما را امیدوار به الهام گرفتن از مبارزات سیاه پوستان کند. حکومت طالبان نمی تواند قدرت مندتر از حکومت های پیشین در آفریقای جنوبی و آمریکا باشد، اما زمانی که مبارزات سیاسی مبتنی بر ارزش ها و برای همه ی مردم قابل درک و احترام باشد، می تواند قدرت مندترین و جنایت کارترین حکومت ها را به زانو درآورد.
هر دو گروه، سیاه پوستان امریکا و آفریقای جنوبی، توانستند با استفاده از شیوه ی مبارزه ی خویش، قدرت مندترین نوع حکومت ها را بدون استفاده از خشونت شکست دهند و به حقوق اساسی خود دست یابند، نتیجه ی مبارزات سیاسی سیاه پوستان در آمریکا به تغییر پالیسی ها و قوانین حکومت به نفع سیاه پوستان تمام شد در حالی که در آفریقای جنوبی به تغییر حکومت و نظام انجامید دقیقا آن چه انتظار می رود در افغانستان اتفاق بیفتد.

-----

احمد طارق نورزاده موسس و رییس مرکز صلح و مطالعات بین الملل افغانستان است. او دیپلومات پیشین وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان است که در کشور های چین و ترکمنستان ماموریت دیپلوماتیک انجام داده است. آقای نورزاده بیشتر در حوزه چین و آسیای مرکزی مقاله های تحقیقی نشر می کند.

Write for Us
If you would like to write for us, please consider the following guidelines: The articles should be written in a research format and include an introductory paragraph to introduce the topic, a main body with two subheadings, and a conclusion. Each article must present a new perspective on the subject. click here to submit and, or for more information and details about the format of the article.

bottom of page