top of page

روسیه ‌و طالبان: از همگرایی تکتیکی تا واگرایی استراتژیک

نویسنده عظیم الله ورسجی در ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴
روسیه ‌و طالبان: از همگرایی تکتیکی تا واگرایی استراتژیک

درآمد
در سیاست خارجی و استراتژی امنیتی روسیه، افغانستان به دلیل هم‌مرز بودن با سه کشور آسیای میانه (تاجیکستان، اوزبیکستان و ترکمنستان) به عنوان مرزهای خارج‌نزدیک یاد شده و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. مهم‌‌ترین اولویت روسیه در افغانستان موضوع امنیت، رقابت با ایالات متحده آمریکا و چین در تقسیم نفوذ در آسیای میانه به ویژه در برابر نفوذ غرب در بخشی‌های اتحاد جماهیر شوروی پیشین است. افغانستان که در سده‌های ۱۹ و بیست میلادی هم‌چون منطقه‌ی حایل میان روسیه و امپراتور بریتانیا عمل می‌کرد، با فروپاشی شوروی، همین قاعده‌ی حایل بودن افغانستان نیز درهم شکست.
در دور اول حضور طالبان در ۱۹۹۶ و حمایت آن‌ها از گروه‌های افراطی و تروریستی مخالف روسیه به ویژه گروه چچن و هم‌چنین حمایت روسیه از دولت جمهوری اسلامی افغانستان در آن ایام، هرگونه تعامل میان گروه طالبان و روسیه غیر قابل تصور بود. بعد‌ها روسیه در ۲۰۱۷ «ابتکار منطقه‌ای» جهت آغاز گفت‌وگوها میان حکومت افغانستان و طالبان را راه‌اندازی نمود و خواست به عنوان یک کشور صلح‌ساز، عرض اندام نماید. هدف این گفت‌وگوها، طرح راه‌های حل برای بحران افغانستان بود که در این نشست‌ها، کشورهای چین، ایران، پاکستان و آسیای میانه اشتراک می‌ورزیدند. روسیه به رغم آن‌که طالبان را گروه تروریستی می‌شناخت، تماس با آن‌ها را قطع ننمود و حتی گزارش‌هایی وجود داشت که روس‌ها برای قتل سربازان آمریکایی از سوی طالبان در افغانستان، جایزه تعیین نموده بودند. از جانبی هم، روسیه تیره شدن روابط‌اش با غرب بعد از اشغال جزیره‌ی کریمه‌ی اوکراین و اعمال‌ تحریم‌های گسترده‌ی غرب علیه مسکو، با اتخاذ سیاست "دشمن دشمن من، دوست من است" حمایت از گروه طالبان را سرعت بخشیده و پس از سقوط کابل به دست طالبان در ۲۰۲۱، سفیر روسیه نخستین دیپلماتی بود که با مقامات گروه طالبان در کابل دیدار نمود. در حالی‌که هنوز طالبان از فهرست تروریستی روسیه بیرون نشده‌اند، بیش‌‌ترین جولان‌گاه دیپلماتیک این گروه، مسکو بوده است.

نگاهی به روابط روسیه و طالبان
طالبان در دور نخست اشغال ۱۹۹۶-۲۰۰۱، استقلال جمهوری چچن را به رسمیت شناختند و مسکو به دنبال ایجاد روابط مثبت با غرب بود؛ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به همین دلیل، از جنگ آمریکا علیه طالبان در سال ۱۳۸۰ حمایت نمود و موافقت خویش را برای گشایش دو پایگاه نظامی ایالات متحده در اوزبیکستان و قرغیزستان، اعلام کرد.
با تیره شدن روابط روسیه با غرب، سیاست روسیه گواه تحول مهم در برخورد با طالبان شده و نگاه مسکو به طالبان به عنوان شریک استراتژیک، تغییر نمود. روسیه می‌خواست از طریق هم‌کاری با گروه طالبان، بخشی از استراتژی بزرگ منطقه‌ای خویش، از جمله افزایش نقش در مدیریت رویدادهای افغانستان و دست‌یابی به دست‌آورد استراتژیک بدون درگیری عمیق در امور داخلی افغانستان، را عملی سازد.
روی‌کرد استراتژیک روسیه در قبال طالبان فراتر از هم‌کاری اقتصادی و دربرگیرنده موضوعات سیاسی و امنیتی است تا بتواند خود را از انزوای بین‌المللی که غرب به خاطر بحران اوکراین بر این کشور وضع نموده، رهایی یابد که می‌توان اهداف ذیل را برشمرد:
۱. طالبان هم‌چون شریک استراتژیک برای روسیه، ممکن نقشی در تحقق اهداف منطقه‌ای مسکو بازی نمایند،
۲. تأمین امنیت در افغانستان هم‌چون کلید تحقق هم‌کاری اقتصادی میان روسیه و طالبان است،
۳. تقویت روابط با تمام طرف‌های غرب‌ستیز به شمول طالبان و جلوگیری از تکرار بهره‌برداری آمریکا از گروه‌های ضد شوروی و اقدام روسیه در بهره‌گیری معکوس از طالبان علیه واشنگتن،
۴. دیدگاه مشترک در مبارزه برضد القاعده، داعش و مدیریت روابط پیچیده دو طرف به شکل کوتاه‌مدت،
۵. بهره‌برداری از قدرت نرم در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و راه‌اندازی ایتلاف‌های غیر قابل پیش‌بینی جهت تحقق منافع در منطقه،
۶. تضمین امنیت آسیای میانه و روسیه در رابطه به تهدیدهایی که از خاک افغانستان سرچشمه می‌گیرد،
۷. ایجاد ایتلاف متشکل از قدرت‎‌های آسیایی و ادغام افغانستان در ساختار امنیتی روسیه،
۸. تحقق و افزایش سیاست دورسازی حداکثری غرب از منطقه‌ی اورآسیا،
۹. با تمرکز چین به افغانستان و توسعه‌ی روابط با اداره‌ی طالبان، مسکو نباید به حاشیه رانده شود؛
۱۰. چشم دوختن به ذخیره‌ی نفت و گاز در شمال افغانستان و ذخیره‌ی لیتیوم در مناطق مرکزی این کشور.
شورای امنیت ملل متحد در 1999 قطع‌نامه‌ی 1267، را تصویب نمود که براساس آن، گروه طالبان به‌خاطر «پناه دادن و آموزش‌دهی تروریستان بین‌المللی» به عنوان گروه تروریستی شناخته شد.
چند ماه پس از آن، ولادیمیر پوتین با امضای فرمانی، تطبیق قطع‌نامه‌ی شورای امنیت را تایید و خواهان وضع تحریم‌ها علیه طالبان شد.
دادگاه عالی روسیه در سال 2003 گروه طالبان را به عنوان سازمان تروریستی به رسمیت شناخته و یادآور شد که این گروه رابطه‌ی خود را با گروه‌های مسلح غیر قانونی چچنی حفظ نموده و تلاش کرده‌اند که قدرت را در کشورهای اوزبیکستان، تاجیکستان و قرغیزستان به دست بگیرند. این تحریم‌های روسیه بررغم خواست‌های مکرر طالبان، تا هنوز برداشته نشده است اما در ۲۱ قوس/آذر، مجلس نمایندگان روسیه(دوما) به لایحه‌‌ی حذف نام طالبان از فهرست سازمان‌های ممنوعه رأی مثبت داد و لایحه‌‌ای که حذف نام طالبان از فهرست گروه‌های تروریستی را ممکن می‌سازد، در پارلمان این کشور تصویب شده که پس از امضای رئیس جمهوری، جنبه‌ی عملی خواهد گرفت.
پیش از اشغال کابل توسط طالبان، مسکو از هیأت دفتر سیاسی طالبان در مسکو پذیرای نمود و ضمیر کابلوف نماینده‌ی ویژه‌ی روسیه در این نشست، ۴ نگرانی روسیه را به هیأت طالبان گوش‌زد کرد:
۱. عدم گسترش حوزه‌ی نفوذ افغانستان به آسیای میانه،
۲. دولت اسلامی خراسان(داعش) می‌تواند امنیت روسیه و متحدان آن را تهدید نماید،
۳. احتمال افزایش قاچاق مواد مخدر به روسیه از خاک افغانستان؛
۴. تهدید امنیت هیأت دیپلماتیک روسیه در افغانستان.
هیأت طالبان در این دیدار تلاش کردند تا نگرانی‌های روسیه را برطرف سازند. از دید روسیه به جز یک مورد حمله در بیرون ساختمان سفارت روسیه در کابل در 2022، که مسوولیت آن را داعش به عهده گرفت، طالبان توانستند تعهدات خود را عملی سازند. در عین حال،‌ نگرانی مهم روسیه حمایت مالی آمریکا از طالبان و نزدیکی این گروه با آمریکا و غرب است که آن را تهدید بزرگ برای امنیت ملی مسکو می‌داند.
با این حال، قانونی را که قرار است رئیس جمهوری روسیه امضا کند، برداشتنِ تحریم‌هایی نیست که طالبان می‌خواهند؛ تحریم‌های نهادهای تروریستی زمانی برداشته می‌شوند که این سازمان‌ها از فعالیت‌هایی چون ترویج تروریزم و حمایت و یا توجیه آن، دست بکشند. در حالی‌که گروه‌های تروریستی در افغانستان حضور فعال داشته و می‌توانند تهدیدی برای همه به شمول روسیه باشند. پس احتمال وضع تحریم‌های دوباره‌ علیه طالبان توسط روسیه به طور باالفعل وجود دارد.

واگرایی روسیه و طالبان به کجا رقم خواهد خورد؟
طالبان که نه مشروعیت داخلی دارند و نه بین‌المللی، در کنار شرایط بد اقتصادی تنها روزنه‌ی امیدشان عملی‌سازی پروژه‌های اقتصادی است که تحقق آن‌ها هم با چالش‌های گسترده روبه‌رو است.
عملی‌سازی پروژه‌ی لوله‌ی گاز «تاپی» که از ترکمنستان شروع و با عبور از افغانستان و پاکستان، به هند می‌رسد، یکی از پروژه‌های مهم است که با گذشت سه دهه تا هنوز تکمیل نشده است. تکمیل پروژه‌ی تاپی سالانه 500 میلیون دالر حق العبور و 12 هزار فرصت شغلی برای افغانستان در پی دارد که طالبان به آن چشم دوخته‌اند.
بخشی از ناکامی در عملی‌سازی این پروژه،‌ به دوش روسیه و ایران است. ایران به دنبال فروش گاز خود به جنوب آسیا از طریق پروژه‌ی خط لوله‌ی صلح است. البته افزایش تنش میان هند و پاکستان و عدم تمایل نهادهای مالی برای سرمایه‌گذاری در این پروژه به‌خاطر تحریم‌های بین‌الملل بر طالبان، بخش دیگری از چالش‌های پیش‌ روی این پروژه است.

برآمد
روسیه با امنیتی‌سازی حضور طالبان در افغانستان، در کنار هم‌کاری‌های اقتصادی و بازرگانی، زمینه‌ی حضور گسترده نظامی و امنیتی خویش در آسیای میانه، را مهیا نموده است. از طرف دیگر، با سرزنش آمریکا و ناتو به خاطر رهایی افغانستان، روایت غیر قابل اعتماد بودن غرب را تقویت بخشیده است. گرچند عدم حمایت از بشار اسد در سوریه وفاداری خود از متحدان را به مرحله‌ی آزمایش قرار داده است.
از جانبی هم، طالبان از نگاه اقتصادی، امنیتی و حمایت‌های دیپلماتیک، نیازمند هم‌کاری روسیه‌اند. اما هرگز طالبان که دریافت کننده‌ی دالر آمریکا و تربیت شده‌ی پایگاه‌های امنیتی پاکستان‌اند، به تعهدات مسوولان و کانال‌های رسمی روسیه اعتماد ندارند، زیرا این گروه دشمنی ایدیولوژیکی خویش با روسیه را چه در قالب کمونیزم شوروی و چه روسیه‌ی کنونی، فراموش نکرده و هر لحظه منتظر تحقق برنامه‌های تروریستی خویش در روسیه و جهان هستند. در شرایط کنونی برای طالبان، داشتن مسکو به عنوان متحد، سودآور است؛ چنان‌چه بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان، تحریم‌های گسترده‌‎ی غرب علیه روسیه به‌خاطر جنگ اوکراین، دو طرف را در مسیر هم‌کاری ناخواسته سوق داده است. برای طالبان مدغم شدن در جامعه بین‌المللی و ایفای نقش بازی‌گر توان‌مند بسیار مهم است که بتوانند امنیت افغانستان و همسایگان آن را مهیا و تعامل با قدرت‌های جهانی مانند چین و روسیه را تضمین نمایند تا به مشروعیت نزدیک شوند.
اما در مقابل، برای روسیه، نزدیکی با طالبان به معنی ادامه‌ی دشمنی با مردم افغانستان، گسترش فعالیت‌های گروه‌های تروریستی و بی‌ثباتی، چیزی بیش‌تر در پی نخواهد داشت. زیرا طالبان نه قابل اعتماد هستند و نه توانایی مدیریت بحران داخلی افغانستان را دارند؛ ‌«عاقبت گرگ زاده گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود.»

----------

عظیم الله ورسجی یکی از موسسین مرکز صلح و مطالعات بین الملل افغانستان. او سابقه ۱۸ سال کار در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان و همچنان ماموریت دیپلوماتیک در کشور های عربستان سعودی،‌ امارات متحده عربی، مصر، هند و قطر دارد. حوزه تخصص آقای ورسجی خاور میانه بوده و مقاله های زیادی در این عرصه ها به نشر رسانده است.

Write for Us
If you would like to write for us, please consider the following guidelines: The articles should be written in a research format and include an introductory paragraph to introduce the topic, a main body with two subheadings, and a conclusion. Each article must present a new perspective on the subject. click here to submit and, or for more information and details about the format of the article.

bottom of page