سقوط سوریه به دست مخالفان؛ از پایان اسد تا میراث حزب بعث عربی سوسیالیستی
نویسنده عظیم الله ورسجی در ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴

درآمد
ساختار سیاسی جدید به نام "جمهوری سوریه" در سال ۱۹۳۲، تحت حاکمیت فرانسه در ۱۹۱۸، به میان آمد. فرانسه، جغرافیای سوریه را با خشونت و اجبار از حوزه جغرافیای سابق آن که بهنام "شام" مشهور بود، جدا کرد. کشور شام با مرکزیت دمشق به عنوان پایتخت مرکز امپراتوری بزرگ امویها بود که ۹۰ سال حکومت آنها در این منطقه ادامه یافت. در حالیکه نخبگان سیاسی سوری از آغاز قرن بیستم به دنبال تبدیل کردن کشورشان به مرکز جنبش ملیگرای عربی بودند، اما کشور آنان به مرکز رقابت بین غرب و اتحاد شوروی در عرصهی بینالمللی و مرکز رقابت میان عراق و مصر در سطح منطقهای تبدیل شده بود.
در سال ۱۹۷۰، حافظ اسد دست به کودتای درونحزبی زد و در ۱۹۷۱ رییس جمهوری سوریه شد که دورهی حکومت استبدادی در سوریه با به قدرت رسیدن او، آغاز یافت که مهمترین نمونهی آن کشتار مردم در ولایت حماه در فبروری ۱۹۸۲ بود.
بشار اسد چگونه به قدرت رسید؟
بشاراسد با وفات پدرش حافظ اسد در سال ۲۰۰۰، به قدرت رسید، شعار «بهار دمشق» با وعدهی انجام اصلاحات در حمایت از دموکراسی، حقوق بشر و آزادی بیان را سر داد. اما دیری نگذشت که در فبروری ۲۰۰۱، از وعدهی خویش به بهانه مشکلات در سیاست خارجی، از انجام اصلاحات سیاسی عقبنشینی کرد.
در اکتوبر ۲۰۰۵، شماری از مخالفان سوری «اعلامیه دمشق» را که در آن خواستار دموکراسی و اصلاحات سیاسی شده بودند، امضا کردند. اما در مقابل، برخی از سوی دولت زندانی و تعدادی آواره شدند. با آغاز "بهار عربی" در ۲۰۱۱، تظاهرات و راهپیمایها در شهر درعا شروع و به بقیه شهرهای سوریه گسترش یافت. نظام بشار اسد آنها را گروه تروریستی خوانده و در سرکوب آنها از خشونت و کشتار کار گرفت که در نتیجهی کشور وارد جنگ داخلی شده به قتل بیش از ۵۰۰ هزار نفر و آواره شدن نصف نفوس ۲۳ میلیونی این کشور منجر شد.
اسد در جریان جنگ ۱۳ ساله مرتکب نقض گستردهی حقوق بشر به شمول شکنجه، اعدام و بهکارگیری از سلاح شیمیاوی ضد غیر نظامیان شد. او از یک طرف کشور را به جنگ داخلی سوق داد از طرف دیگر برای بقای خویش در قدرت، از ایران و روسیه درخواست حمایت نمود که در واقع سوریه را تبدیل به میدان رقابت کشورهای همسایه و صفآرای بازیگران منطقه ای به ویژه ایران و ترکیه در منطقه و روسیه و غرب در عرصهی بینالمللی نمود.
پایان حاکمیت ۵۴ سالهی دودمان اسد
رکود وضع داخلی، شکست در اصلاحات سیاسی، غصب قدرت، عدم انجام گفتوگو با مخالفان سیاسی و نظامی که ۳۵ درصد خاک سوریه را در دست داشتند، مخالفان را به رغم تفاوت دیدگاه ها، در یک صف قرار داده و انگیزه آن ها را برای رسیدن به قدرت و سقوط بشار ارسد، افزایش داد.
سرانجام چند ساعت بعد از اعلام آتشبس میان حزبالله و اسرائیل، در ۲۷ نوامبر درگیریها میان گروههای مسلح مخالف و نیروهای حکومت بشار اسد بالا گرفت. از ۳۰ نوامبر تا ۷ دسامبر سال جاری، گروههای مخالف، تحت رهبری هیات تحریر الشام عملیاتی را زیر نام «عملیات بازدارندگی دشمنان» آغاز و با سیطره بر ولایتهای مهم یکی پی دیگر، دمشق را اشغال و به حکومت اسد نقطهی پایان گذاشتند. گرچند سقوط نظام در نتیجهی حملات سریع نیروهای مسلح مخالف اسد بود، اما این فروپاشی بخشی از پیامدهای نظامی و سیاسی در منطقه (غزه، لبنان) است که در نتیجهی آن، ایران و حزبالله تضعیف و دیگر توانایی حمایت از اسد را نداشتند.
هیئت تحریر الشام و نیروهای متحد آن
هیئت تحریر الشام برجستهترین گروه شرکتکننده در این حمله، یک گروه مسلح تکفیری است که در جنوری ۲۰۱۷ در نتیجهای ادغام چندین گروه، شکل گرفت. این گروه پیشتر بهعنوان «جبهة النصرة» شناخته میشد که وابسته به القاعده در سوریه بود، اما در جولای ۲۰۱۶ از القاعده جدا شد.
رهبر اصلی تحریر الشام «احمد الشرع معروف به ابومحمد الجولانی» است که پیش از این به عنوان فرمانده جبهه النصره شناخته میشد. جولانی نقش کلیدی در هدایت این گروه و حفظ قدرت آن در برابر چالشهای داخلی و خارجی ایفا کرد. این گروه با الجبهة الوطنیة التحریر، حرکت احرار الشام و جیش العزة، ائتلافی را جهت سقوط بشار اسد، تشکیل داد.
امید ها به تغییر ایدیولوژی هیات تحریر الشام
شک و تردیدهای زیادی پیرامون تغییر ایدیولوژی این گروه که بهنام"جبهه النصر" بود، وجود دارد. اختلاف هیات تحریر الشام با شبکه القاعده به خاطر نفوذ و حاکمیت بود، نه یک رویکرد و اندیشه؛ به همین دلیل با پیشروی هیئت تحریر الشام در سه ولایت سوریه، شبکه القاعده این پیروزی را تبریک گفت. به همین دلیل به باور کشورهای تغییر نام شبکه القاعده نمی تواند باعث تغییر تفکر و اندیشهی سیاسی این گروه شود. در ماههای اخیر، این گروههای مسلح علیه یکدیکر نیز جنگیده و هرکسی که با آنها اختلاف نظر داشت، تکفیر میشد. به همین دلیل بعید به نظر میرسد که احمد الشرع «ابو محمد الجولانی» بتواند مرد اصلاحطلب سیاسی و اجتماعی باشد که توانایی ایجاد سیستم دولتدارای و نهادهای واقعی که سوریه توقع آن را دارد، داشته باشد.
دلیل فروپاشی سوریه چه بود؟
به باور فواز جرجس، استاد روابط بینالملل در دانشگاه لندن، عوامل ذیل در فروپاشی سوریه نقش دارد:
- تضعیف ظرفیت و توانایی دولت و تاثیر مستقیم آن در نابسامانی اقتصادی و اجتماعی سوریه؛
- حملات اسراییل زیرساختهای نظامی و حیاتی سوریه را نابود کرد؛
- مصروفیت بیش از حد روسیه در جنگ اوکراین و عدم حضور موثر آن در میدانِ جنگ سوریه؛
- محاصرهی درازمدت ارتش سوریه، وجود فساد گسترده و نبود آموزشهای نظامی لازم به فروپاشی جنبه معنوی مبارزه از سوی ارتش منجر شد.
ترکیه در سوریه به دنبال چیست؟
ترکیه به عنوان یک دولت قدرتمند منطقهای مطرح است. با حاکم شدنِ حزب عدالت و توسعه در ترکیه و سیاست صفرسازی مشکلات با همسایگان، داوود اوغلو در توسعهی روابط، نزدیکسازی، تفاهم و همگرای میان دو کشور، نقش برجستهای را بازی نمود.
با آغاز موج تظاهرات نیروهای مدنی سوریه در شهرهای این کشور که با سرکوب بشار اسد روبرو گردید، روابط دو کشور وارد فاز جدیدی از اختلافات اصلی روی موضوعات عدم تمکین بشار اسد به آغاز گفتوگوها با مخالفان شد و در مدت ۱۳ سال وارد تنش بیشتر گردید.
ترکیه اهداف ذیل را دنبال می کند:
- بازگشت سه میلیون آوارهی سوریه به کشورشان؛
- مبارزه علیه گروههای کُرد مخالف ترکیه در سوریه و همچنان گروه داعش؛
- تامین امنیت مرزها و جلوگیری از قاچاق اسلحه و مواد مخدر.
- انتقال قدرت از طریق میکانیزم سیاسی میان جریانهای کنونی با محوریت هواداران ترکیه در سوریه.
- تضعیف جایگاه ایران و نیروهای نیابتی آن از جمله حزبالله در لبنان و سوریه.
- تغییر روایت بنیادگرایانهی گروههای حاکم در سوریه به اعتدال جهت تفاهم با کشورهای عربی و غربی.
موقف اسرائیل از رویداد سوریه
با سقوط بشار اسد، عملاً نفوذ ایران در سوریه کاهش یافته، یک آغاز مثبت برای اسراییل است. اما این منجر به سیطرهی گستردهی گروههای اسلامی در سوریه شد در حالیکه این گروهها تا هنوز از حمله به اسراییل اجتناب ورزیده، بآنهم هنوز نگرانیها در اسراییل و ایالات متحده نسبت به این گروهها وجود دارد. زیرا در نهایت اگر این گروهها موقفی اتخاذ نمایند که بیشتر در مسیر قضایای عربی و اسلامی قرار بگیرد، میتواند چالش جدی برای هر دو کشور به میان آورد.
از طرف دیگر، برخی در اسراییل به این نظر بودند که موجودیت بشار اسد برایشان بهتر از پیروزی گروههای اسلامی بود. بررغم اینکه سقوط اسد به معنی یک مرحله در سوریه است و چالشها پایان نیافته و چشمانداز آینده، بسیار مبهم به نظر میرسد که حل برخی قضایا میتواند مشکلات جدید و غیر پیشبینیشدهای را به وجود بیاورد.
سقوط بشار اسد برای ایران چه پیامد داشت؟
درحالی که رویدادها در سرزمین سوریه اتفاق افتاد اما قضیه بزرگتر از سوریه و نظام اسد برای ایران است. طرح این کشور، بیست سال قبل با دکترین «هلال شیعه» و ایجاد «محور مقاومت» با دستآورد حزبالله در عقبنشینی اسراییل از جنوب لبنان، تغییر رویداد سیاسی در عراق پسا صدام ، تعمیق روابط استراتژیک با نظام اسد جهت مقابله با امریکا در عراق، تمرکز در یمن بعد از سیطرهی حوثیها، آغاز شده بود.
اما نخستین چالش ایران در سوریه، ناآرامی ها در ۲۰۱۱ بود که منجر به تضعیف «استراتژی» این کشور شد. گرچند ایران موفق در حفظ بشار اسد برای ۱۳ سال دیگر در قدرت شد اما هزینهی آن تقسیم نفوذ با روسیه، ترکیه و آمریکا بود که در نهایت با سقوط دمشق به دست گروههای مخالف، ایران را از معادله نفوذ در سوریه بیرون نمود و جای آن توسط ترکیه و اسراییل پر گردید. تهران با از دست دادن نفوذ خود در سوریه، مسیر ارتباطی به لبنان و فلسطین و هممرزی با اسراییل از طریق بلندیهای جولان را از دست داد.
نتیجه گیری
۱. پیروزی مخالفان بعد از ۱۳ سال جنگ و خشونت با آزادی مردم سوریه از ظلم و استبداد، یک تحول استراتژیک در جهان عرب و آغاز فصل جدید در تاریخ سیاسی سوریه است.
۲. «بهار عربی» طوری که برخیها باور دارند، پایان نیافته بلکه به عنوان موجهای انقلابی تا سالها ادامه یافته و سرانجام به ثمر نشست. این موج ها هنوز هم می تواند ادامه یابد؛
۳. گروههای حاکم فعلی سوریه از نیروهای جهادی و افراطی که دارای ایدیولوژی اسلامی هستند، به عنوان مهمترین چالش آیندهی سوریه محسوب میگردد.
۴. رعایت ارزشهای غربی، تعین جدول زمانی انتقال قدرت، تدوین قانون اساسی عصری با تشخیص حقوق سیاسی، مدنی، حقوق اقلیتها و روابط خارجی به شمول گرایشهای ایدئولوژیک از دیگر آرمان های مردم سوریه است که به دنبال تحقق آن هستند.
۵. چگونگی اعلام موقف در حمایت از فلسطین که توقع فلسطینیها حمایت سوریه به عنوان حامی دایم «محور مقاومت» است؛
۶. رجوع به قطعنامهی ۲۲۵۴ شورای امنیت به عنوان یگانه راه حل سیاسی و مشارکت همه طرف ها؛
۷. گروه «واحدهای دفاع مردمی» سوریه که توسط آمریکا حمایت میشود و گسترش دامنه کنترول آن در ده روز اخیر، از یک دستآور نظامی به نفوذ سیاسی پایدار تبدیل شده و در عین حال رهبران این گروه بارها خواستار استقلال و خودمختاری داخلی شدند.
۸. تامین امنیت، بزرگترین چالشی خواهد بود خصوصا زمانیکه منافع متضاد همسایه های سوریه مطرح می شود.
