هند و طالبان: از تعامل تکتیکی تا اختلاف استراتژیک
نویسنده عظیم الله ورسجی در ۲۵ جولای ۲۰۲۵

چکیده
مقاله حاضر به بررسی روابط پیچیده و چندبعدی میان هند و طالبان پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان میپردازد. نویسنده با مرور گذشته تاریخی روابط دو طرف، تغییر موضع هند از قطع کامل رابطه در دهه نود به تعامل تاکتیکی پس از سال ۲۰۲۱ را تحلیل میکند. سیاست خارجی هند میان دو جریان «سازشگر» و «حمایتگر» در نوسان بوده و دستگاه اطلاعاتی نیز نقش برجستهای در تدوین راهبردهای منطقهای ایفا مینماید. عوامل کلیدی چون رقابت با پاکستان، حضور چین در افغانستان، و تلاش طالبان برای کسب مشروعیت بینالمللی از جمله دلایل نزدیکی تاکتیکی دو طرف شمرده شده است. با این حال، اختلافات ایدئولوژیک، وابستگی طالبان به پاکستان، و نگرانیهای امنیتی داخلی، باعث تردید هند در گسترش روابط پایدار با طالبان گردیده است. مقاله نتیجه میگیرد که سیاست هند نسبت به طالبان بیشتر جنبه تاکتیکی دارد تا راهبردی و ممکن است به تضعیف جایگاه هند در منطقه بینجامد.
مقدمه
در جنوب آسیا، با اشغال افغانستان توسط طالبان در اگست ۲۰۲۱، رویدادهایی به وقوع پیوست که تنها تعداد اندکی آن را پیشبینی کرده بودند. از مهمترین این رویدادها، تقویت روابط هند با گروه طالبان است؛ کشوری که طی بیست سال جمهوریت از حامیان اصلی آن بود و با خروج آمریکا از افغانستان مخالفت داشت. زمانی که طالبان در سال ۱۹۹۶ برای نخستین بار کابل را اشغال کردند، هند سفارت خود را در کابل مسدود و روابط دیپلماتیک را با طالبان که آنها را به عنوان گروهی تروریستی با برداشتهای افراطی میدید، قطع نمود. با سرنگونی طالبان در سال ۲۰۰۱، هند نخستین کشوری بود که سفارت خود را در کابل بازگشایی و حکومت جدید را به رسمیت شناخت. در جریان دو دهه جمهوریت، حضور هند در افغانستان بسیار گسترده بود و همکاریهای توسعه ای بالغ بر دو میلیارد دلار به افغانستان ارائه کرد که از جمله بزرگ ترین دستاوردهای آن میتوان به بند سلما (بند دوستی افغانستان و هند)، اعمار ساختمان پارلمان و پروژه سرک زرنج-دلارام اشاره کرد.
زمانی که آمریکا با گروه طالبان پیرامون توافق صلح گفت وگو کرد، هند با توجه به نگرانی های ناشی از بازگشت طالبان - گروهی که بارها سفارت و قونسلگری های هند در افغانستان را مورد حمله قرار داده بود و برجستهترین آن انفجار سفارت هند در کابل در سال ۲۰۰۸ بود که منجر به کشته شدن ۵۸ نفر گردید - با این گفت وگوها مخالفت نمود.
با بازگشت طالبان به کابل و تغییر بنیادی در تعاملات سیاسی و امنیتی منطقه ای، هند به بازنگری در سیاست خارجی خود در قبال افغانستان، به ویژه گروه طالبان، پرداخت. علی رغم آن که سیاست مماشات هند با گروه طالبان با هدف پیگیری منافع مستقیم این کشور در منطقه، به ویژه افغانستان، طراحی شد، این پرسش ها مطرح می شود که چرا هند پس از بازگشت طالبان به قدرت تصمیم گرفت با این گروه گفت و گو کند؟ آیا دلیلش رقابت با پاکستان و چین است، و این که آیا رابطه ی امروز هند با طالبان می تواند پایدار بماند؟ در حالی که هنوز طالبان با گروه های تروریستی ارتباط دارند. در این نوشته به بررسی وضعیت موجود و روابط هند و طالبان و حضور و نفوذ چین و پاکستان در این روابط پرداخته می شود.
شتاب زدگی هند در نزدیکی با طالبان:
شتاب زدگی هند در نزدیکی به طالبان از سال ۲۰۲۲ با روابط گرم دیپلوماتیک، کمک های نقدی – که امروز طالبان را بیشتر از هر چیز دیگر خوش می سازد – و دعوت از نمایندگان طالبان آغاز شد و این روند مناسبات دیپلماتیک هند با طالبان را بدون در نظر داشت عدم به رسمیت شناسی طالبان عمیق تر شد که بخش از آن در زیر بیان می شود:
جون ۲۰۲۲، بازگشای سفارت و اعزام هیأت فنی و تخنیکی به کابل؛
آغاز گفت وگو با طالبان بدون به رسمیت شناسی؛
فبروری ۲۰۲۲، اعزام تیم چهار نفره جهت دیدار از «بند دوستی افغانستان هند» به کابل و دیدار های آن ها با مسئولان طالبان؛
فبروری ۲۰۲۳، اختصاص ۲۵ میلیون دالر سالانه به عنوان بودجه مساعدت های انسانی برای افغانستان؛
جنوری ۲۰۲۴، دعوت از بدرالدین حقانی سفیر طالبان در ابوظبی جهت اشتراک در جشن جمهوری توسط سفارت هند در ابوظبی؛
نوامبر ۲۰۲۴، اعزام هیأتی در مارچ به کابل و دیدار آن ها با برخی از مسئولان طالبان به شمول وزیر دفاع طالبان؛
نوامبر ۲۰۲۴، واگذاری سفارت افغانستان در دهلی و قونسلگری های مومبئی و حیدرآباد به مسئولان طالبان؛
پذیرایی از هیأت های طالبان در هند و کشورهای دیگر جهت گفت وگو؛
می ۲۰۲۵، تماس تلفنی وزیرخارجه هند با امیرخان متقی جهت تشکر از نکوهش حمله پلهگام علیه شهروندان هندی.
هند، طالبان و رقابت سهجانبه: روایت یک تغییر راهبردی در منطقه:
سیاست هند در قبال افغانستان برخواسته از وجود دو دیدگاه متفاوت به اضافه دستگاه امنیتی و اطلاعاتی است و اتفاق نظر هر سه دیدگاه بر تعامل با گروه طالبان رقم خورده است.
سازشگران: این گروه باور دارند هند با هر جریان که حاکم کابل است، بدون در نظر داشتن ایدئولوژی و سیاست کلی آن، وارد تعامل شده و از طریق گفتوگو در افغانستان حضور مییابد تا بتواند با رقیب اصلی خود، «پاکستان»، رقابت نماید.
حمایتگران: این گروه بر این باورند که تعامل با حاکم کابل در صورتی که منافع ملی هند، از جمله رعایت حقوق مردم افغانستان و مهار پاکستان، تأمین شود، صورت گیرد. تمرکز این گروه نه تنها بر پروژههای اقتصادی و کمکهای انسانی است، بلکه در صورت نیاز، حمایت از بازیگران میدان سیاست افغانستان با ابزارهای دیپلماتیک، سیاسی و نظامی جهت تحقق منافع کلان هند را در نظر دارند.
گروه اطلاعاتی و امنیتی: این گروه بر مقابله با اقدامات تخریب کارانه پاکستان علیه منافع هند باور دارد، نه تنها از طریق دشمنی با گروه طالبان، بلکه آغاز روند تعامل همراه مراقبت با این گروه جهت بهکارگیری آن علیه پاکستان در هماهنگی با تحریک طالبان پاکستان و گروه آزادیبخش بلوچ است.
بنابراین دیده میشود که این دیدگاهها در تصمیمگیری سیاست خارجی هند تأثیرگذار بوده و در رقابت دو دشمن سرسخت (هند و پاکستان) چه در دوران جنگ سرد، پسا شوروی، جنگ علیه تروریسم و حکومتهای حامد کرزی و اشرف غنی احمدزی به اجرا گذاشته شده است.
به خاطر حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستانی روابط کابل و اسلام آباد به ظاهر دچار تنش هرچند موقتی شده است و مرتبط با آن، روابط میان هند و پاکستان طبیعی به نظر می رسد. اما نگرانی اسلام آباد از روابط گرم هند و طالبان با یک دیگر بیشتر از گذشته شده است؛ با آن که رهبران طالبان در تعامل با جهان و نمایاندن تصویر جهانی از آن ها در کنترل دستگاه اطلاعاتی پاکستان است و در نهایت تصمیم گیرنده آخر در تنظیم روابط طالبان با جهان نیز پاکستان است.
از جهتی دیگر چین عاملی دیگر است که هند را در جال روابط با طالبان کشانده است؛ در اوج تنش پاکستان با هند، گروه طالبان اعلام نمودند که آن ها به دنبال تقویت روابط سیاسی و اقتصادی با هند هستند. این درحالی است حضور هند در افغانستان به خاطر تهدید گسترده از حضور چین است. پس هند با در نظرداشت حضور پررنگ چین در افغانستان به دنبال تعامل با طالبان جهت ایجاد توازن با پاکستان و چین است.
از طرف دیگر هند نمی تواند جایگاه استراتژیک افغانستان را به عنوان همزه وصل میان آسیای میانه و غرب آسیا جهت گسترش روابط تجارتی و سیاسی دست کم بگیرد. در حالیکه چین دشمن سرسخت هند، جایگاه آمریکا را در افغانستان به خود اختصاص داده است پس برای هند دشوار خواهد بود که نسبت به افغانستان به عنوان تماشاگر بی طرف ساکت بماند.
هدف تماس وزیر خارجه هند با طالبان، ارسال پیام احتمالی به رسمیت شناختن طالبان در صورت اقدام مشابه توسط جامعه جهانی، استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان و بررسی احتمال سوق دادن طالبان علیه پاکستان، و همچنین ایجاد توازن با چین و پاکستان به خاطر حضور فعالانه هر دو کشور در افغانستان بوده است.
طالبان از هند انتظار دارند که ناامیدی خود را از عدم به رسمیت شناخته شدن توسط جامعه جهانی به استثنای روسیه و تعامل برخی کشورها جبران کنند؛ بنابراین، روابط با هند را گامی به جلو برای کسب مشروعیت بیرونی میدانند. همچنین خواستار ادامه مساعدتهای انسانی هند به افغانستان با در نظر گرفتن شرایط ناگوار اقتصادی و فقر گسترده در میان مردم و بحران انسانی هستند و از سرگیری پروژههای بازسازی و نوسازی در افغانستان توسط هند را مدنظر دارند.
هند نسبت به طالبان نگرانیهایی دارد؛ از جمله اینکه طالبان هنوز نتوانستهاند هند و جامعه جهانی را قانع کنند که روابط خود را با گروههای تروریستی قطع کرده و از فعالیتهای تروریستی دست برداشتهاند. طالبان به عنوان جریانی منسجم با تعهدات پایدار شناخته نمیشوند، زیرا این گروه نیروی نیابتی پاکستان بوده و در داخل آن مخالفت شدید علیه هند وجود دارد که هر لحظه ممکن است موقف خود را تغییر دهد؛ این تغییر مواضع نه تنها به خاطر خواست پاکستان بلکه ناشی از دشمنی ایدئولوژیک با هند است. علاوه بر این، طالبان علیرغم ادعاهای خود هنوز کنترل کامل کشور را در دست ندارند و مخالفتهای پیدا و پنهان در نقاط مهم افغانستان علیه آنها وجود دارد که با عملکرد ضدانسانیشان زمینه شکلگیری و تقویت گروههای مخالف را فراهم کرده است.
نتیجه گیری:
با بهرسمیت شناختهشدن طالبان از سوی روسیه، این گروه بیش از گذشته به رسمیتشناسی توسط کشورهای منطقه، از جمله هند، امیدوار شدهاند. اما با درنظر داشتن اختلافات گسترده میان دو طرف، تعامل هند با طالبان بیشتر جنبه تاکتیکی داشته و بعید به نظر میرسد که دهلینو بتواند بر گروهی که با آن مخالفت ایدئولوژیک دارد و در عین حال تحت نفوذ و کنترل پاکستان قرار دارد، اعتماد نماید. هند نباید از یاد ببرد که گسترش روابط با طالبان میتواند به یک تهدید خطرناک علیه امنیت ملی این کشور تبدیل شود. زیرا تقویت طالبان در افغانستان و پاکستان، میتواند الهامبخش گروههای افراطی اسلامی در داخل هند شود و از طریق ترویج خشونت و بیثباتی، امنیت این کشور را به خطر اندازد. از سوی دیگر، تعمیق روابط میان هند و طالبان زمینه را برای نفوذ اطلاعاتی پاکستان در ساختارهای سیاسی و امنیتی هند فراهم میسازد و در عین حال، جایگاه منطقهای و اعتبار هند در میان مردم افغانستان را تضعیف میکند.
سیاست خارجی هند در قبال افغانستان، علیرغم ابعاد واقعگرایانه، بیش از آنکه راهبردی و هدفمند باشد، آزمونوخطایی و متزلزل است. وابستگی طالبان به پاکستان، رفتارهای پیشبینیناپذیر این گروه، و تهدیدهای امنیتی داخلی در هند، موانع اصلی بر سر راه گسترش همکاریها محسوب میشوند. طالبان نیز هند را صرفاً بهعنوان ابزاری برای کسب مشروعیت بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند، بیآنکه نشانهای روشن از تغییر در رفتار و نگرش خود نسبت به هند بروز داده باشند.
در نهایت، روابط هند و طالبان در وضعیت شکنندهای قرار دارد و آینده آن وابسته به تحولات درونمنطقهای، نقشآفرینی قدرتهای بزرگ، و بازتعریف هوشمندانه منافع و تهدیدهای پیشرو از سوی سیاستگذاران هندی است. در غیر این صورت، ادامه این مسیر میتواند به تضعیف موقعیت راهبردی هند در معادلات منطقهای منجر شود.
